سفرنامه دختر فرهاد میرزا
سفرنامه مکه دختر فرهاد میرزا (سال 1297 ـ 1298) به کوشش رسول جعفریان درآمد این اثر یکى از سفرنامههاى مکه است که در دوره قاجارى نوشته شده. نویسنده آن دختر فرهاد میرزا است که خود صاحب سفرنامهاى است از حج و آن نیزمکرر به چاپ رسیده است. عموى مؤلفِ این سفرنامه؛ حسام السلطنه هم سفرنامهاى نوشته که با نام «سفرنامه مکه» به صورت کتابى مستقل آن را به چاپ رساندهاند. گفتنى است، حسام السلطنه هم در همان سالى که مؤلف این اثر به حج رفته و سفرنامه نوشته، عازم سفرشده و سفرنامه او هم مربوط به همین سالهاست. هر دو در سفرنامه خود از یکدیگر یاد کردهاند. حسامالسلطنه در جایى از سفرنامه خود مىنویسد:
...تا آنجا که... شب هوا سرد بود. صبح چهارشنبه، دوازده جمادى الثانیه، از منزل مشکین سوار شده، راه افتادیم. راه امروز همه دره و کنار کوه بود. اغلب کوهها پر از برف است، لیکن بسیار با صفا و خوش هوا بود. از همه طرف آبها جارى بود. یک طرف برف بود. طرف دیگرپر از گل و لالههاى الوان بود. از لاله قرمزش گفتم قدرى چیدند. میان دره نزدیک برف، به جهت ناهار پیاده شدیم. بسیار ییلاق خوبى است. سه ساعت به غروب مانده، به منزل رسیدیم. این منزل را سرچشمه و میان کلکتل (گل) مىگویند. کوهها پر از برف است. روبروى چادر، چشمه آب صافى بود. شب به شاطرها گفتند، رفتند در کوهها کون کوه(26) را آتش زدند، خالى از صفا نبود. اقلید صبح پنج شنبه سیزده جمادى الثانیه، از منزل سوار شده، راه امروز هم از کنار کوه بود، اما برف نزدیک نبود و آن صفاى روز پیش را نداشت. از بالاى کوه، صحراى اقلید مثل زمرد سبز نمایان بود. قبل از ظهر وارد اقلید شدیم. در میان باغ چادر زده، منزل کردیم. بلبل زیاد داشت و بسیار خوب مىخواندند. هواى اقلید هم بسیار خوش هوا است. چون چند منزل آمده بودیم، روز جمعه، چهاردهم اطراق کردند به جهت نعل بندى مالها. اقلید بسیار ده آبادى است. دوازده محله دارد. هشت حمام دارد، همه چیز به قاعده دارد. قصبه خوبى است. روز شنبه، پانزدهم، حرکت کرده، روانه آباده شدیم. قبل از ظهر وارد آباده شدیم. از اقلید تا آباده پنج فرسنگ است. هواى آباده به خوبى اقلید نیست. آبادى اقلید بیشتر از آباده است. امروز در بین راه متصل باد سخت مىآمد. صبح یکشنبه، شانزدهم جمادى الثانیه روانه «شولکستان» شدیم. منزل شولکستان بسیار بد منزلى است. در هیجده سال قبل که از این راه به شیراز مىرفتیم، به همین حالت بود. در این مدت، هیچ آبادتر نشده است. آبش هم خوب نیست. صبح دوشنبه، هفدهم شهر مزبور، از منزل شولکستان حرکت کرده، چون منزل نه فرسخ است و دور است، پیاده و سواره از همه جهت صدمه مىخوردند. در بین راه در کنار نهر آب منزل کردند. آبادى قدرى دور بود. معروف به چشمهریزه و کوه بلوان است. آذوقه از قبیل کاه و جوى مال، از منزل پیش برداشتهاند. ماشاءاللّه جمعیت اردو بسیار زیاد است. تقریبا سیصد زن متجاوز در اردو است. اشخاصى که از راه اصفهان مىخواستند بروند، از شولکستان مرخص شده رفتند. صبح سه شنبه، هیجدهم، از منزل حرکت کرده روانه شدیم. هواى امروز گرم است. قبل از ظهر به منزل «رُمشن» رسیدیم. این ده از محال اصفهان است و از دهات مرحوم امین الدوله قدیم است که وقف حضرت امیرالمؤمنین ـ ع ـ کرده. ده آباد معتبرى است. صبح چهارشنبه، از منزل رمشن حرکت نموده روانه شدیم. راه امروز همه کویر بوده برخلاف روزهاى قبل که تمام پر از گلهاى الوان بود. در بین راه، دو آب انبار ساختهاند که در حقیقت هر کس این بناى خیر را گذاشته، ثواب عظیمى کرده است که در صحراى کویر آب انبار ساخته است، به جهت مترددین سخت نباشد در هواى گرم. کنار آبانبار به جهت ناهار پیاده شده، بعد از ناهار سوار شدیم. امروز به جهت برخاستن نسیم، هوا قدرى خوب است. در بین راه، دو جا آبادى بوده، مىگفتند آب این دهات از زمین مىجوشد و جارى است. بجز اهل همان دهات، هر کس بخورد ناخوش مىشود. چهار ساعت به غروب مانده وارد(حسنآباد) شدیم. آب این ده شور است. جوى اینجا وقت درو کردنش شده است. در منزل رمشن، آلوچهها خوب درشت شده بود، لیکن اینجا آلوچه ندارد. زمین هم خاکى است که جانورهاى زیاد دارد. به هر طورى که بود شب را روز کردیم. ورزنه اصفهان . . .
منبع : eghlidi.blogfa.com
گردآورنده : اقلید نیوز